مصطفی صابر
قرار بود اعدام مخفیانه و بیرحمانه پنج عزیز مردم در سحرگاه یکشنبه گذشته توسط جمهوری اسلامی جامعه را مرعوب کند و مانع ورود انقلاب ایران به فاز جدید شود. اما چنانکه از پیش احتمالش میرفت نتیجه برعکس شد. طوفانی به پا شد که نه فقط واقعیت پیشروی و چپ تر شدن انقلاب در ایران را محکم بر صورت وحشتزده جمهوری اسلامی کوبید که نشانه هایی از تاثیرات منطقه ای انقلاب در ایران را جلوی چشمان نگران بورژوازی بطور کلی گرفت.
در عرض یکی دو روز موجی از تظاهرات و اعتراض و حمله به مراکز جمهوری اسلامی شهرهای مهم اروپا و آمریکا را دربر گرفت که هنوز ادامه دارد. روز پنجشنبه سراسر شهرهای کردستان به فراخوان کمونیست ها و حمایت سایر احزاب به اعتصاب عمومی دست زدند. اعتصابی بسیار موفق که نه فقط جلوه اتحاد مردم شهرهای کردستان که نمایش همبستگی و قدرتنمایی مردم سراسر ایران در ادامه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی شد. اما مساله بهمین جا ختم نشد. در کابل و جلال آباد افغانستان، در سلیمانیه عراق و در یکی از شهرهای مرزی ترکیه نیز علیه جنایات رژیم اعدام و اسلام تظاهرات براه افتاد!
دنیا چقدر عوض شده است. تا همین یکی دو دهه پیش با تکیه بر تفاوت های قومی و مذهبی و ساختن "هویت" های کاذب مردم را در یوگسلاوی و آذربایجان و کوسوو به جان هم می انداختند و هنوز هم این ذخیره ارتجاع و جنایت ته نکشیده. در ایران هم کسانی خواب "فدرالیسم" را می دیدند و هنوزهم چه بسی می بینند. اما اعتراض مردم علیه اعدام و علیه جمهوری اسلامی از کابل تا سنندج و مهاباد و سلیمانیه و تا استکهلم و اسلو چه چیز بود جز تاکید بر همسرنوشتی انسانها و نفرت آنها از اعدام و حکومت اسلامی؟ این درست که راست و بورژوازی سراسیمه کوشید تا اعتراض مردم را اینجا و آنجا قالب قومی و ناسیونالیستی بزند (مثلا به تلاش بی بی سی و دویچه وله و دیگران در تریبون دادن به همان فدرالیست ها دقت کنید.) اما در مبارزه پر شوری که شش روز گذشته بر علیه اعدام و جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم، مجموعا انسانیت و آزادیخواهی کارگری و سوسیالیستی دست بالا داشت.
مبارزه شورانگیز چند روز اخیر که نقطه اوج آن اعتصاب عمومی و سراسری مردم شهرهای کردستان در پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت بود، در واقع میتواند آغاز شکوهمندی برای قدم گذاردن انقلاب در ایران به فازی جدید باشد. فازی که البته شکل گیری کامل آن هنوز کار دارد اما مشخصه اصلی اش عبارت از متعین و متشکل شدن انقلاب و به پیش راندن یک رهبری سیاسی رادیکال و چپ است. نشانه های شروع این فاز را در اول مه امسال می شد دید. اعدام وحشیانه پنج زندانی سیاسی نیز، در کنار مجموعه اقداماتی که آنرا "مانور امنیت از نوع دوم" نامیدیم، بطور بلافصل برای خنثی کردن تاثیرات همین اول مه بود که کارگر را بعنوان یک نیروی سیاسی بیش از گذشته وارد میدان کرد و فضای عمومی جامعه و انقلاب را به چپ چرخاند. اما پاسخ محکمی که جمهوری اسلامی تا همینجا و در این شش روز طوفانی در قبال جنایت کثیف اش در یکشنبه دریافت کرد نیز کارگر و چپ را تقویت خواهد کرد. نه فقط به این دلیل که در اغلب اعتراضات خارج کشور و در اعتصاب عمومی کردستان این کمونیست ها بودند که در صف اول قرار داشتند و نقشی پیشتاز ایفاء کردند. مساله فراتر از این است. دوستی از تهران میگفت که اعتصاب عمومی مردم شهرهای کردستان بویژه مورد توجه محافل کارگری قرار گرفته است. آنها بین خود در این باره صحبت میکنند که "چرا ما این کار را نکنیم؟" همچنین کارگران از اینکه می بینند مردم در کردستان چنین وسیع به فراخوان احزاب سیاسی کمونیست و اپوزیسیونی پاسخ داده اند به هیجان آمده و از آن می آموزند. بعلاوه هرکسی میداند که کردستان سنگر مقاومت انقلابی در برابر جمهوری اسلامی و حضور توده ای کمونیسم در ایران بوده است. اکنون با اعتصاب عمومی در کردستان مجموعه این عوامل در شکل دهی و پیشروی انقلاب در ایران دخیل میشود.
نتایج این تحول بسیار پردامنه است که باید به جوانب آن پرداخت. از جمله اتفاقی نبود که "پونز چسبان" دیروزی و "ژورنالیست" امروزی در همین پنجشنبه هنگام دریافت جایزه "فریدمن" گفت که "به سود ما نیست امروز جمهوری اسلامی سرنگون شود". ایشان از وجدان طبقه اش و از عمق نگرانیهای "تاریکخانه اشباح" خبر میداد.
۲۵ اردیبهشت/ ۱۵ مه ۲۰۱۰
وضع بحرانی بندهای زنان زندان اوین/شیوع بیماری در میان زنان زندانی/مرگ یک زندانی زن در اوین...
شجریان : خمینی گفت موسیقی مخدر است ! / من هم گفتم خداحافظ شما ، جای ما نیست
تلویزیون فارسی بی بی سی در روز یکشنبه ۱۶ مه (بیست و ششم اردیبهشت ماه) برای اولین بار فیلم مستندی در باره استاد محمد رضا شجریان پخش می کند که او در آن از زندگی، آثار و همچنین نظراتش در باره تحولات سیاسی اخیر در ایران بی پرده سخن می گوید.
شجریان به عنوان یکی از استادان مسلم موسیقی اصیل ایرانی همیشه در دل میلیون ها نفر از دوستداران موسیقی جایگاه ویژه ای داشته، ولی پس از رویدادهای انتخابات مناقشه برانگیزخرداد ماه سال گذشته در ایران و مخالفت صریح او با سیاست های محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، محبوبیت او باز هم افزوده تر شده است.
شجریان یکی از معدود خوانندگان موسیقی اصیل است که همیشه با زمانه حرکت کرده و خودش در این فیلم مستند می گوید که اگر کسی شعرهایی را که او در سی سال اخیر اجرا کرده مطالعه کند، تاریخ معاصر ایران را بهتر درک می کند.
درواقع کارهای شجریان در سی سال اخیر پژواک روزگار است.
ما برای ساختن این فیلم تقریبا یک ساعته حدود یک هفته را با شجریان در قونیه از شهرهای ترکیه به سر بردیم. او در این فیلم توضیح می دهد که چگونه شورای موسیقی رادیو تهران در اواسط دهه چهل شمسی او را در امتحان آواز خوانی رد کرد و سرانجام چگونه به رادیو راه یافت و اولین باری که صدایش از رادیو ایران پخش شد چه احساسی داشت.
شجریان که درجوانی کار خود را با قرائت قران آغاز کرده بود و با پدرش در جلسات قرائت قران شرکت می کرد، در این فیلم مستند آشکار می کند که پدرش با خواننده شدنش مخالف بود و او برای اجتناب از دلگیر شدن پدرش در ابتدا با نام مستعار سیاوش بیدکانی آواز می خواند.
در این فیلم با زوایایی از شخصیت شجریان آشنا می شنویم که کمتر شناخته شده است. او با آنکه از لحاظ هنری در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد، ولی شخصیتی متواضع و دوست شدنی دارد و به خصوص رفتارش با اعضای گروه موسیقی اش که اکثرا جوان هستند بسیار دوستانه است.
یکی از لحظه های شاد این سفر برای من نبرد با استاد شجریان در صحنه تخته نرد در یکی از قهوه خانه های قونیه بود. باید بگویم که شجریان در خوانندگی عالی است ولی نه در تخته نرد (البته این بخشی از رجزخوانی رایج در تخته است و شما نتیجه واقعی نبرد ما را در این فیلم خواهید دید).
در این فیلم مستند، ما برای اولین بار تصاویری را از شجریان نشان می دهیم که تا به حال هیچ جا دیده نشده است، از جمله تصاویر اجرای آخرین کار او یعنی "تفنگت را زمین بگذار". او می گوید که هدفش از اجرای این ترانه این بوده که به حاکمیت بگوید نباید به صدای اعتراض مردم با گلوله پاسخ بدهد. همچنین در این فیلم برای اولین بار ترانه ای را با صدای همایون و مژگان شجریان بر اساس شعری از اسماعیل خویی (صدایت را دوست دارم) می شنویم که آن را برای آغاز هفتادمین سال زندگی پدرشان اجرا کرده اند.
شجریان در این فیلم توضیح می دهد که در زندگی اش هیچ گاه گرایش سیاسی خاصی نداشته، ولی می گوید که همیشه با خواسته های مردم برای آزادی و دموکراسی همسو بوده است. او معتقد است که هنرمند باید با روزگار خود حرکت کند و با مردم همراه باشد .شجریان در این فیلم بی پرده تر از همیشه نظراتش را در باره حکومت ایران، جنبش اعتراضی در کشور و برخورد حکومت با این جنبش بیان می کند.
او معتقد است که مردم ایران برای رسیدن به آزادی، گذار دشواری را در پیش دارند ولی تاکید می کند که مردم سرانجام پیروز خواهند شد.
او خود را ترانه خوان مردم ایران می داند و می گوید که باکی ندارد که اگر مقامات او را برای بیان صریح نظراتش به زندان بیندازند.
آنچه از حوله حمام نميدانستيد
۱ نظر:
ultra surf9.95
freegate6.91
gproxy1.62
هیچکدوم کار نمیکنن
شایدمشکل از منه
میشه یه کمکی کنی????????????
ارسال یک نظر