۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

شجریان : خمینی گفت موسیقی مخدر است ! / من هم گفتم خداحافظ شما ، جای ما نیست

مصطفی صابر

اعدام کردها و خیال باطل رژیم
یادداشتهایی بر یک انقلاب (۷۵)

قرار بود اعدام مخفیانه و بیرحمانه پنج عزیز مردم در سحرگاه یکشنبه گذشته توسط جمهوری اسلامی جامعه را مرعوب کند و مانع ورود انقلاب ایران به فاز جدید شود. اما چنانکه از پیش احتمالش میرفت نتیجه برعکس شد. طوفانی به پا شد که نه فقط واقعیت پیشروی و چپ تر شدن انقلاب در ایران را محکم بر صورت وحشتزده جمهوری اسلامی کوبید که نشانه هایی از تاثیرات منطقه ای انقلاب در ایران را جلوی چشمان نگران بورژوازی بطور کلی گرفت.

در عرض یکی دو روز موجی از تظاهرات و اعتراض و حمله به مراکز جمهوری اسلامی شهرهای مهم اروپا و آمریکا را دربر گرفت که هنوز ادامه دارد. روز پنجشنبه سراسر شهرهای کردستان به فراخوان کمونیست ها و حمایت سایر احزاب به اعتصاب عمومی دست زدند. اعتصابی بسیار موفق که نه فقط جلوه اتحاد مردم شهرهای کردستان که نمایش همبستگی و قدرتنمایی مردم سراسر ایران در ادامه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی شد. اما مساله بهمین جا ختم نشد. در کابل و جلال آباد افغانستان، در سلیمانیه عراق و در یکی از شهرهای مرزی ترکیه نیز علیه جنایات رژیم اعدام و اسلام تظاهرات براه افتاد!

دنیا چقدر عوض شده است. تا همین یکی دو دهه پیش با تکیه بر تفاوت های قومی و مذهبی و ساختن "هویت" های کاذب مردم را در یوگسلاوی و آذربایجان و کوسوو به جان هم می انداختند و هنوز هم این ذخیره ارتجاع و جنایت ته نکشیده. در ایران هم کسانی خواب "فدرالیسم" را می دیدند و هنوزهم چه بسی می بینند. اما اعتراض مردم علیه اعدام و علیه جمهوری اسلامی از کابل تا سنندج و مهاباد و سلیمانیه و تا استکهلم و اسلو چه چیز بود جز تاکید بر همسرنوشتی انسانها و نفرت آنها از اعدام و حکومت اسلامی؟ این درست که راست و بورژوازی سراسیمه کوشید تا اعتراض مردم را اینجا و آنجا قالب قومی و ناسیونالیستی بزند (مثلا به تلاش بی بی سی و دویچه وله و دیگران در تریبون دادن به همان فدرالیست ها دقت کنید.) اما در مبارزه پر شوری که شش روز گذشته بر علیه اعدام و جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم، مجموعا انسانیت و آزادیخواهی کارگری و سوسیالیستی دست بالا داشت.

مبارزه شورانگیز چند روز اخیر که نقطه اوج آن اعتصاب عمومی و سراسری مردم شهرهای کردستان در پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت بود، در واقع میتواند آغاز شکوهمندی برای قدم گذاردن انقلاب در ایران به فازی جدید باشد. فازی که البته شکل گیری کامل آن هنوز کار دارد اما مشخصه اصلی اش عبارت از متعین و متشکل شدن انقلاب و به پیش راندن یک رهبری سیاسی رادیکال و چپ است. نشانه های شروع این فاز را در اول مه امسال می شد دید. اعدام وحشیانه پنج زندانی سیاسی نیز، در کنار مجموعه اقداماتی که آنرا "مانور امنیت از نوع دوم" نامیدیم، بطور بلافصل برای خنثی کردن تاثیرات همین اول مه بود که کارگر را بعنوان یک نیروی سیاسی بیش از گذشته وارد میدان کرد و فضای عمومی جامعه و انقلاب را به چپ چرخاند. اما پاسخ محکمی که جمهوری اسلامی تا همینجا و در این شش روز طوفانی در قبال جنایت کثیف اش در یکشنبه دریافت کرد نیز کارگر و چپ را تقویت خواهد کرد. نه فقط به این دلیل که در اغلب اعتراضات خارج کشور و در اعتصاب عمومی کردستان این کمونیست ها بودند که در صف اول قرار داشتند و نقشی پیشتاز ایفاء کردند. مساله فراتر از این است. دوستی از تهران میگفت که اعتصاب عمومی مردم شهرهای کردستان بویژه مورد توجه محافل کارگری قرار گرفته است. آنها بین خود در این باره صحبت میکنند که "چرا ما این کار را نکنیم؟" همچنین کارگران از اینکه می بینند مردم در کردستان چنین وسیع به فراخوان احزاب سیاسی کمونیست و اپوزیسیونی پاسخ داده اند به هیجان آمده و از آن می آموزند. بعلاوه هرکسی میداند که کردستان سنگر مقاومت انقلابی در برابر جمهوری اسلامی و حضور توده ای کمونیسم در ایران بوده است. اکنون با اعتصاب عمومی در کردستان مجموعه این عوامل در شکل دهی و پیشروی انقلاب در ایران دخیل میشود.

نتایج این تحول بسیار پردامنه است که باید به جوانب آن پرداخت. از جمله اتفاقی نبود که "پونز چسبان" دیروزی و "ژورنالیست" امروزی در همین پنجشنبه هنگام دریافت جایزه "فریدمن" گفت که "به سود ما نیست امروز جمهوری اسلامی سرنگون شود". ایشان از وجدان طبقه اش و از عمق نگرانیهای "تاریکخانه اشباح" خبر میداد.

۲۵ اردیبهشت/ ۱۵ مه ۲۰۱۰


کلمه :وضع بهداشتی بندهای زنان در زندان اوین از نظر بهداشتی کاملا بد و غیربهداشتی گزارش شده است گزارش های خبرنگار کلمه حاکی است که برخی از زندانیان سیاسی زن در تماس با خانواده های خود گفته اند که در همه بندهای زنان بویژه اندرزگاه چهار وضعیت بهداشت بسیار نامناسب است و حتی بیماری هایی از قبیل شپش و عفونت های زنانگی و همچنین گلو دردهای چرکین رواج پیدا کرده است .بسیاری از این بیماری ها در برخی از زنان به قدری مزمن شده است که به آنتی بیوتیک ها نیز مقاومت پیدا کرده اند. چند روزی است که آب گرم نیز برای حمام کردن وجود ندارد و همه زندانیان زن با آب سرد حمام می کنند. به گفته زنان زندانی مسوولین زندان نسبت به مداوای این بیماران اقدام نمی کنند و اعتراض های پی در پی زندانیان زن نیز تاکنون اثری نداشته است. زندانیان زن همچنین از نظر مواد غذایی نیز دچار مضیقه شدید هستند و فروشگاه زندان برای ارائه موادغذایی به آنان محدودیتهای زیادی دارد.در حالی که غذای زندان ناکافی و بدون کیفیت است است ، دست کم به آنان این اجازه داده نمی شود که مواد غذایی مورد نیاز خود را با پول شخصی خود از فروشگاه زندان خریداری کنند .فروشگاه زندان نیز معمولا خالی از مواد مورد نیاز زندانیان است . زندانیان زن به خاطر تغذیه نامناسب ،دچار نقص سیستم ایمنی شده اند و به همین دلیل مرتب بیمار می شوند. براساس گزارش های دریافتی از داخل اوین ،چند شب پیش یک زندانی زن در قرنطینه اوین به علت ترکیدگی آپاندیس درگذشت که علت ان عدم رسیدگی ماموران به وی و نرساندنش به بهداری اوین گزارش شده است. از ساعت ۱۰ شب تا ۷ صبح که درهای سلول ها و بندها بسته می شود ، ماموران هیچ کنترلی بر وضعیت زندانیان ندارند و اگردچار بیماری و یا مشکلی بشوند ،ماموران نظارتی بر آنها ندارند و در چنین ساعت هایی کسی قادر به رساندن کمک های پزشکی به زندانیان نیست. تعداد زیادی از زندانیان سیاسی زن بویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات در بندهای عمومی اوین نگه داری می شود و اوضاع نامناسب بهداشتی در هفته های اخیر به نگرانی این خانواده های زندانیان سیاسی افزوده است.




شجریان : خمینی گفت موسیقی مخدر است ! / من هم گفتم خداحافظ شما ، جای ما نیست

نزدیک ماه رمضان سال 58 بود. یک عده از جوانان که در صداسیما بودند از من خواستند که کمکی بکنم و برای لحظات نزدیک افطار فکری بکنم.من هم گفتم که کمکتون میکنم.رفتم خونه و شعری رو انتخاب کردم و عصر ، اون رو توی استودیو اجرا کردم.درست دو روز قبل از ماه رمضان ، یک فتواییه از آقای خمینی آمد که موسیقی مخدر است. من گفتم خداحافظ شما ! جای ما نیست.موسیقی مخدر است ؟ حرام می خواهید بدونید ؟ خودتون میدونید و خودتون.نوار رو دادم به بچه ها و گفتم شعری به همراه ربنا هست ، دادم بهشون و خداحافظی کردم.بعد چند روز بعد دیدم که همین ربنای من رو پخش کردند

تلویزیون فارسی بی بی سی در روز یکشنبه ۱۶ مه (بیست و ششم اردیبهشت ماه) برای اولین بار فیلم مستندی در باره استاد محمد رضا شجریان پخش می کند که او در آن از زندگی، آثار و همچنین نظراتش در باره تحولات سیاسی اخیر در ایران بی پرده سخن می گوید.

شجریان به عنوان یکی از استادان مسلم موسیقی اصیل ایرانی همیشه در دل میلیون ها نفر از دوستداران موسیقی جایگاه ویژه ای داشته، ولی پس از رویدادهای انتخابات مناقشه برانگیزخرداد ماه سال گذشته در ایران و مخالفت صریح او با سیاست های محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، محبوبیت او باز هم افزوده تر شده است.

شجریان یکی از معدود خوانندگان موسیقی اصیل است که همیشه با زمانه حرکت کرده و خودش در این فیلم مستند می گوید که اگر کسی شعرهایی را که او در سی سال اخیر اجرا کرده مطالعه کند، تاریخ معاصر ایران را بهتر درک می کند.

درواقع کارهای شجریان در سی سال اخیر پژواک روزگار است.

ما برای ساختن این فیلم تقریبا یک ساعته حدود یک هفته را با شجریان در قونیه از شهرهای ترکیه به سر بردیم. او در این فیلم توضیح می دهد که چگونه شورای موسیقی رادیو تهران در اواسط دهه چهل شمسی او را در امتحان آواز خوانی رد کرد و سرانجام چگونه به رادیو راه یافت و اولین باری که صدایش از رادیو ایران پخش شد چه احساسی داشت.

ما برای ساختن این فیلم تقریبا یک ساعته حدود یک هفته را با شجریان در قونیه از شهرهای ترکیه به سر بردیم. او در این فیلم توضیح می دهد که چگونه شورای موسیقی رادیو تهران در اواسط دهه چهل شمسی او را در امتحان آواز خوانی رد کرد و سرانجام چگونه به رادیو راه یافت و اولین باری که صدایش از رادیو ایران پخش شد چه احساسی داشت.

شجریان که درجوانی کار خود را با قرائت قران آغاز کرده بود و با پدرش در جلسات قرائت قران شرکت می کرد، در این فیلم مستند آشکار می کند که پدرش با خواننده شدنش مخالف بود و او برای اجتناب از دلگیر شدن پدرش در ابتدا با نام مستعار سیاوش بیدکانی آواز می خواند.

در این فیلم با زوایایی از شخصیت شجریان آشنا می شنویم که کمتر شناخته شده است. او با آنکه از لحاظ هنری در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد، ولی شخصیتی متواضع و دوست شدنی دارد و به خصوص رفتارش با اعضای گروه موسیقی اش که اکثرا جوان هستند بسیار دوستانه است.

یکی از لحظه های شاد این سفر برای من نبرد با استاد شجریان در صحنه تخته نرد در یکی از قهوه خانه های قونیه بود. باید بگویم که شجریان در خوانندگی عالی است ولی نه در تخته نرد (البته این بخشی از رجزخوانی رایج در تخته است و شما نتیجه واقعی نبرد ما را در این فیلم خواهید دید).

در این فیلم مستند، ما برای اولین بار تصاویری را از شجریان نشان می دهیم که تا به حال هیچ جا دیده نشده است، از جمله تصاویر اجرای آخرین کار او یعنی "تفنگت را زمین بگذار". او می گوید که هدفش از اجرای این ترانه این بوده که به حاکمیت بگوید نباید به صدای اعتراض مردم با گلوله پاسخ بدهد. همچنین در این فیلم برای اولین بار ترانه ای را با صدای همایون و مژگان شجریان بر اساس شعری از اسماعیل خویی (صدایت را دوست دارم) می شنویم که آن را برای آغاز هفتادمین سال زندگی پدرشان اجرا کرده اند.

شجریان در این فیلم توضیح می دهد که در زندگی اش هیچ گاه گرایش سیاسی خاصی نداشته، ولی می گوید که همیشه با خواسته های مردم برای آزادی و دموکراسی همسو بوده است. او معتقد است که هنرمند باید با روزگار خود حرکت کند و با مردم همراه باشد .شجریان در این فیلم بی پرده تر از همیشه نظراتش را در باره حکومت ایران، جنبش اعتراضی در کشور و برخورد حکومت با این جنبش بیان می کند.

او معتقد است که مردم ایران برای رسیدن به آزادی، گذار دشواری را در پیش دارند ولی تاکید می کند که مردم سرانجام پیروز خواهند شد.

او خود را ترانه خوان مردم ایران می داند و می گوید که باکی ندارد که اگر مقامات او را برای بیان صریح نظراتش به زندان بیندازند.


آنچه از حوله حمام نمي‌دانستيد


۱ نظر:

ناشناس گفت...

ultra surf9.95
freegate6.91
gproxy1.62
هیچکدوم کار نمیکنن
شایدمشکل از منه
میشه یه کمکی کنی????????????